مذروان. [ م ِذْ رَ ] ( ع اِ ) طرف و کرانه هر چیزی. منکبان. ( از متن اللغة ). || دو کرانه سرین. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). دو کناره الیة. ( از مهذب الاسماء ). || مذروان الرأس؛ دو جانب سر. ( منتهی الارب ). دو ناحیه سر. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). و هما قرناه. ( متن اللغة ). || مذروان القوس؛ سرهای کمان، آنجا که زه بر وی نشیند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). هر دو طرف گوشه کمان. ( فرهنگ خطی ). || جاء فلان ینفض مذرویه؛ اذا جاء باغیا متهددا. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد )؛ آمد درحالتی که ستم کننده و ترساننده بود. ( ناظم الاطباء ).