متضمد

لغت نامه دهخدا

متضمد. [ م ُ ت َ ض َم ْ م ِ ] ( ع ص ) جراحت رفاده شده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تضمد شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ارین
ارین
ملکا
ملکا
بی عرزه
بی عرزه
پاداش
پاداش