مأبور

لغت نامه دهخدا

مأبور. [ م َءْ ] ( ع ص ) خرمابن گشن داده شده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نخل یا زراعت اصلاح شده. ( از اقرب الموارد ). || سوزن خورانیده و منه کلب مأبور؛ یعنی سگ سوزن خورانیده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). حیوانی که به آن سوزن خورانیده باشند. ( ناظم الاطباء ). سگی که او را در نان سوزن خورانیده باشند. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

خرمابن گشن داده شده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال سنجش فال سنجش فال انبیا فال انبیا فال مارگاریتا فال مارگاریتا