لقان

لغت نامه دهخدا

لقان. [ ل ُ ]( اِخ ) شهری است. ( منتهی الارب ). شهری است به روم آن سوی خرشنه به دو روز مسافت. سیف الدوله حمدانی را بدانجا جنگی است و متنبّی در تذکر آن گوید:
یُذری اللقان غیاراً فی مناخرها
و فی حناجرها من آلس ِ جرع.( از معجم البلدان ).
لقان. [ ل َق ْ قا ] ( نف ) لقنده. در حال لقیدن. لغان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال زندگی فال زندگی فال فنجان فال فنجان