قوماروس

لغت نامه دهخدا

قوماروس. [ ] ( معرب، اِ ) معرب یونانی کمارس. بصل است و گفته اند که قاتل ابیه است. || قطلب را نیز گویند. ( فهرست مخزن الادویه ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) قاتل ابیه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال نخود فال نخود فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش