عوساء

لغت نامه دهخدا

عوساء. [ ع َ ] ( ع ص ) مؤنث أعوس. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). زنی که در وقت خنده کنج دهن وی درآید. ( ناظم الاطباء ).دارنده عَوَس. ( از اقرب الموارد ). ج، عوس. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به اعوس و عَوَس شود.
عوساء. [ ع َ ] ( اِخ ) موضعی است در مدینه. ( از معجم البلدان ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت