سپید افتادن

لغت نامه دهخدا

سپید افتادن. [ س َ / س ِ اُ دَ ] ( مص مرکب ) سپید افتادن کوکب؛ مسعود شدن بخت. ( آنندراج ):
کوکبم از قهر روزیها سفید افتاده است
میکند تسخیر دل اشکم رشید افتاده است.میرزا رضی دانش ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

سپید افتادن کوکب مسعود شدن بخت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال لنورماند فال لنورماند فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال قهوه فال قهوه