لغت نامه دهخدا ( سرآخور ) سرآخور. [ س َ خُرْ ] ( اِ مرکب ) رجوع به سرآخر شود. || میرآخور و رئیس اصطبل. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی ( سر آخور ) ۱ - اسبی که بر همه اسبان مقدم بندند اسب سر طویله. ۲ - میر آخور رئیس اصطبل.میر آخور و رئیس اصطبل