لغت نامه دهخدا
داربهاره.[ ب َ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان زیدون بخش حومه شهرستان بهبهان در 45 هزارگزی جنوب باختری بهبهان و 8 هزارگزی باختر راه شوسه آغاجاری به بهبهان. دشت گرمسیر مالاریائی و دارای 64 تن سکنه است. آب آن از چشمه.محصول آن غلات، لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری است و راه مالرو دارد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).