خرفهم شدن

لغت نامه دهخدا

خرفهم شدن. [ خ َ ف َ ش ُدَ ] ( مص مرکب ) نیک و روشن فهمیدن مطلبی در اثر تکرار و بسیار گفتن آن مطلب. خوب درک کردن. مطلبی را کاملاً بر اثر تکرار یاد گرفتن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

نیک و روشن فهمیدن مطلبی در اثر تکرار و بسیار گفتن آن مطلب خوب درک کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
علت
علت
غلام
غلام
ژرف
ژرف
کردار
کردار