خالی گردانیدن

لغت نامه دهخدا

خالی گردانیدن. [ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) تهی کردن از چیزی.
- خالی گردانیدن سرای یا خانه؛ خانه را تخلیه کردن. ساکنان خانه را از خانه بیرون بردن.
- خالی گردانیدن مجلس؛ مجلس را خلوت کردن. مجلس را بی اغیار کردن.

فرهنگ فارسی

تهی کردن چیزی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کمینه
کمینه
آراست
آراست
کس ننه
کس ننه
افتراق
افتراق