جدا گردانیدن

لغت نامه دهخدا

جداگردانیدن. [ ج ُ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) قطع کردن. بریدن. منفصل و گسیخته ساختن. عَنش. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- منفصل کردن سوا کردن. ۲- دور کردن. ۳- تمیز دادن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت