تشجن

لغت نامه دهخدا

تشجن. [ ت َ ش َج ْ ج ُ ] ( ع مص ) به یاد آوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || بهم درشدن درخت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بهم درآمدن و در یکدیگر شدن شاخه های درخت. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || غمگین شدن بر کسی. ( از متن اللغة ). اندوهگین شدن. ( از المنجد ). || تحرک. ( متن اللغة ) ( المنجد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت