بذقطه

لغت نامه دهخدا

( بذقطة ) بذقطة. [ ب َق َ طَ ] ( ع مص ) پراکندن مرد متاع و سخن را. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

پراکندن مرد متاع و سخن را.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جنده
جنده
صبا
صبا
قرمساق
قرمساق
خویشان
خویشان