بخشیگری

لغت نامه دهخدا

بخشیگری. [ ب َ گ َ ] ( حامص ) منصب و درجه حکومت کل و رتبه منشی گری. ( ناظم الاطباء ). عهده و خدمت سپهسالاری. ( آنندراج ). || بخشی بودن، در دین و آیین بخشیان بودن [: غازان ] کمالیتی تمام حاصل کرد بر وجهی که بشیوه بخشیگری عظیم ماهر شد. ( تاریخ غازانی ص 78 ). و رجوع به بخشی شود.

فرهنگ فارسی

منصب و درجه حکومت کل و رتبه منشی گری عهده و خدمت سپهساری.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیپ
چیپ
باوانم
باوانم
پاداش
پاداش
فال امروز
فال امروز