باشلاب

لغت نامه دهخدا

باشلاب. [ ] ( مغولی، اِ ) رئیس.سرکرده. ( یادداشت مؤلف ) ( فهرست لغات سمط العلی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ضامن
ضامن
گویا
گویا
زیان آور
زیان آور
مفتوح
مفتوح