افصاد

لغت نامه دهخدا

افصاد. [ اِ ] ( ع مص ) ترکیدن برآمدن جای برگ درخت.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): افصدت الشجرة؛ انشقت عیون ورقها. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ایده آل
ایده آل
دول
دول
روله
روله
ددی
ددی