اشتطاط

لغت نامه دهخدا

اشتطاط. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) جور کردن بر کسی در حکم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ستم کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). از حد درگذشتن. ( زوزنی ). || دور رفتن ستور به چرا. || دور شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چسی
چسی
معلق
معلق
جزئیات
جزئیات
اشتراک
اشتراک