استضحاک

لغت نامه دهخدا

استضحاک. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) خندیدن خواستن. ( منتهی الارب ). || خندیدن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ارکان
ارکان
ارق ملی
ارق ملی
سلیطه
سلیطه
متمایز
متمایز