استبطاء

لغت نامه دهخدا

استبطاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) درنگی شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). درنگ کردن. ( غیاث ). دیر داشتن. || درنگی شمردن. ( زوزنی ). بطی شمردن. ( منتهی الارب ). کاهل شمردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تخصیص
تخصیص
عمیق
عمیق
اصرار
اصرار
نکوهیدن
نکوهیدن