ارتزاز

لغت نامه دهخدا

ارتزاز.[ اِ ت ِ ] ( ع مص ) ترنجیده شدن. || پشیمان شدن. || درنشستن تیر به نشانه. ( منتهی الارب ). || استوار شدن چیزی در چیزی. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || ثابت بودن بجائی. || بخیلی کردن. ( منتهی الارب ). بخیل شدن.

فرهنگ فارسی

پشیمان شدن ثابت بودن بجائی بخیل شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جوز یعنی چه؟
جوز یعنی چه؟
طولانی یعنی چه؟
طولانی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز