احم

لغت نامه دهخدا

احم. [ اَ ح َم م ] ( ع ص ) تیر ناتراشیده پیکان نانهاده. || سیاه. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر ). || مرد سیاه دندان. ( مهذب الاسماء ). || اسب سیاه. ( مهذب الاسماء ). || سپید. ( از لغات اضداد است ). || کُمَیت اَحم؛ آن که رنگ حُمَّه دارد. ( منتهی الارب ). ج، حُم.

فرهنگ فارسی

۱ - جمع حلم ( اسم ). ۲ - بردباریها سکونها وقارها. ۳ - عقل ها. ۴ - جمع: حلم ( اسم ): خوابها خوابهای شیطانی خوابهای شوریده که آنرا نتوان تعبیر کرد. ۵ - جمع: حلیم ( صفت ) بردباران.
تیر ناتراشیده مرد سیاه دندان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قرین رحمت یعنی چه؟
قرین رحمت یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز