احشان

لغت نامه دهخدا

احشان. [ اِ ] ( ع مص ) دراز و دیر گذاشتن شیر در خیک تا خیک بوی گیرد و چربش شیر خیک را بیالاید. بیشتر کردن شیر در خیک تا بوی گیرد و چرک چربش شیر در آن بچسبد. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

دراز و دیر گذاشتن شیر در خیک تا خیک بوی گیرد و چربش شیر خیک را بیالاید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فمبوی
فمبوی
اسرار کردن
اسرار کردن
چسی
چسی
بلاوجه
بلاوجه