گام جمعی

فرهنگستان زبان و ادب

{collective pitch, collective stick, collective-pitch lever} [حمل ونقل هوایی] یکی از فرمان های پرواز بالگَرد که به طور هم زمان زاویۀ گام تیغه های ملخ را تغییر می دهد

جمله سازی با گام جمعی

جمعی که واقفند ز خوی تو همچو شمع از سر گذشته پای به محفل نهاده‌اند
جمعی که جان به لب گویا سپرده اند سر رشته نفس به مسیحا سپرده اند
صبوری هست از جمعی بدی آرند بسیاری نهایت نیست از دشمن پدید آرند غوغایی
دین و دلی داشتیم و خاطر جمعی زلف پریشان و چشم مست بلا شد
دست جمعی را که می لرزند در عرض دعا آفتاب انگشتر زنهار باشد صبحدم
دشمن جاه تو آواره و پرکنده چنانک بهترین جمعی در خانه او ماتم باد
من دل بتو میدادم جمعی ز سر غفلت کردند نصیحتها در عشق توأم چندی
ای که جمعی، ترا چه سوز بود؟ شمع داند حدیث گرم و گداز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال درخت فال درخت فال اوراکل فال اوراکل فال ورق فال ورق