چار خیابان

لغت نامه دهخدا

چارخیابان. ( اِ مرکب ) میدانی که از شمال و جنوب و مشرق و مغرب آن خیابان ممتد باشد. میدانی که از چهار سمت بخیابان متصل است و از هر طرف آن خیابانی امتداد یافته است. || محل تقاطع چهار خیابان که بر یکدیگر عمود باشند. آنجا که دو خیابان تقاطع کنند.

فرهنگ فارسی

میدانی که از شمال و جنوب و مشرق و مغرب آن خیابان ممتد باشد. محل تقاطع چهار خیابان که بر یکدیگر عمود باشند. میدانی که از چهار سمت بخیابان متصل است و از هر طرف آن خیابانی امتداد یافته است.

جمله سازی با چار خیابان

در منتهاالیه خیابان، بود پدید تهران برون شهر، خرابه یکی بنای
چه غم ار سیلی سنگ ستمش کرد کبود سبزه زاری تنم طرف خیابان ترا
عالم از جلوه معنی است خیابان بهشت که نسیم سحر او بود اندیشه ما
فرق من و تو، کلاه زرد و سیاهست هیچ شماها ز مردمان خیابان:
چراغان کرده بام و در گلستان گلستانی ز پا بوسش خیابان
(فتدرهش به خیابان عمر جاویدان چو سایه هرکه تواند فتاد درپایش )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
موزون یعنی چه؟
موزون یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز