ول گویی کردن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با ول گویی کردن
ایزد دادار مهر و کین تو گویی از شب قدر آفرید و از شب یلدا
به چشم تر بگو ای نازنین با من چرا گویی که گر عاشقی بدی سرنهان افشا نمیکردی
گر سرم دولت چوگانش نیرزد، باری لذتی دارم از آن حال که گویی دارد
مرا گویی اگر کشته خدایی چه داری از خدایی من چه دانم