وارث بن کعب

لغت نامه دهخدا

وارث بن کعب. [ رِ ث ِ ن ِ ک َ ] ( اِخ ) خروصی محمدی، متوفی در 192 هَ. ق. ( مطابق 808 م. ) از ائمه اباضیه درعمان بود. وی نخستین کسی بود از بنی خروص که به امارت رسید. امامت او به سال 179 هَ. ق. بود. سیرتی نیکو داشت و در ایام وی هارون الرشید پسر عمش عیسی بن جعفر را برای حمله به عمان فرستاد که به دست سپاهیان وارث شکست یافت و اسیر گردید. ( از اعلام زرکلی ج 3 ).

فرهنگ فارسی

از ائمه اباضیه در عمان بود. وی نخستین کسی بود از بنی خروص که بامامت رسید.

جمله سازی با وارث بن کعب

اونفروی در وصیت نامه خود، مادر و برادرش آیدن را به عنوان تنها وارث و ذینفع در املاک خود معرفی کرده است. در وصیت نامه، به فرزند آینده او که دوست دخترش هنگام مرگ اونفروی، او را باردار بود، اشاره نشده است.
وارث عمر جهان پیر بودی این جوان گر به جا ه و مال بودی یا به تد بیروسپاه
بوالمجاهد وارث تخت کیان کهف الوری آنکه می خواهد ز دستش کان و دریا زینهار
ور نبودی این چنین بایست جز تو دیگری وارث تاج و سریر و یاره و افسر بود
ما اسیران محبت وارث یکدیگریم با فلک دعوی خون کوهکن خواهیم کرد
ز وارثان شهیدان هراس یعنی چه؟ قوی ست دست قضا کشته ادای تو کیست؟
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال ابجد فال ابجد فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ارمنی فال ارمنی