همیشه بور
فرهنگ فارسی
جمله سازی با همیشه بور
بادا همیشه ملک جمال تو منتظم کز کاف کن فکان چو وجودت گهر نخاست
همیشه چنین بخت یار تو باد جهان پیش کار تو چون پیشکار
ازان همیشه در فیض باز می باشد که روی خویش نیارد به هیچ در محتاج
چون مرا بی می همیشه مست دارد عشق او حاجتم ناید که پیش من می و جام آورد
همیشه تا نشود کار عالم از فترات چنان بزی که خردمند را کند مغرور
نه تو آنی که بر من فتنه بودی به دیدارم همیشه تشنه بودی