نیم ورقی

لغت نامه دهخدا

نیم ورقی. [ وَ رَ ] ( ص نسبی ) قطعی از قطعهای کاغذ و کتاب.

فرهنگ فارسی

قطعی از قطعهای کاغذ و کتاب.

جمله سازی با نیم ورقی

چو هست هر ورقی زان کتب حجاب دگر به چشم ما حجب تو به توست آن نه کتب
مباش بیخبر از درس بی‌ثباتی عمر که هر نفس ورقی زین‌ کتاب می‌ریزد
این تپه (قلعه) در فاصله ۵۰۰ متری شرق روستا واقع شده‌است که ورقی از سند تاریخ ورامین را حکایت می‌کند که در چند سال اخیر توسط دستگاه‌های دولتی مورد حفاری قرار گرفته‌است.
دی بر ورقی که آن ز اشعار من است جانی دیدم که آن نه گفتار من است
چون دفتر گل سر به سر از گفته ی شاهی هر جا ورقی بازکنی، خون بفشانی
فتح‌الله امید نجف‌آبادی تنظیم و تدوین کتاب جاذبه و دافعه علی بن ابی طالب را از روی سخنرانی‌های مرتضی مطهری پیاده کرد و برای آن پا ورقی زد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ابجد فال ابجد فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت