نوره کشیده

لغت نامه دهخدا

نوره کشیده. [ رَ / رِ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) سترده موی. نوره مالیده. بی مو.

فرهنگ فارسی

سترده موی. نوره مالیده. بی مو

جمله سازی با نوره کشیده

بر دیگران کشیده خدنگ جفای خویش این نکته ام ز یار بسی بر دل آمده است
در محفلی که تیغ زبان بر کشیده ایم در گوش تیغ حلقه جوهر کشیده ایم
بیماری‌ام کشیده به مرگ و ز رشک عشق اظهار درد خود به مسیحا نکرده‌ام
به چشم صبح که گنجور نقد خورشید است کشیده اند ز خاک در تو سرمهٔ نور
فکنده‌اند همهمه کشیده‌اند زمزمه به شاخ سروبن همه چه کبک‌ها چه سارها
جانسون توسط تیم برتون در فیلم اد وود (۱۹۹۴) به تصویر کشیده شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
افتراق
افتراق
دپارتمان
دپارتمان
ارکان
ارکان
ارین
ارین