نقره داغ کردن

لغت نامه دهخدا

نقره داغ کردن. [ ن ُ رَ / رِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) درتداول عامه، جریمه نقدی گرفتن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - جریمه پولی کردن کسی را. ۲ - باج گرفتن سر کیسه کردن.

جمله سازی با نقره داغ کردن

من به دشت اندر و دشت آغش سیمین مهتاب نقره، گردی به زمین کرده ز گردون پرتاب
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۵ مدال طلا، ۱ مدال نقره، ۲ مدال برنز شده‌است.
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۲ مدال طلا، ۶ مدال نقره، ۱ مدال برنز شده‌است.
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۵ مدال طلا، ۲ مدال نقره، ۱ مدال برنز شده‌است.
به دستت گوهری لرزان فلک جرم نجوم آگین مرکب نقره در الماس و معجون آب در آذر
چو ز دل به جانب دل ره خفیه است و کامل ز خزینه‌های دل‌ها زر و نقره برگزیدم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال جذب فال جذب فال امروز فال امروز فال حافظ فال حافظ