نشوه بخش
فرهنگ فارسی
جمله سازی با نشوه بخش
ازان شراب که هر جا بود ز نشوه آن هزار عاشق عارف هزار مست خراب
ساغر می که نشوهاش عشق است ما به هر دو جهان خریداریم
ساقی قدح به مردم هشیار ده، که من دارم، هنوز، نشوهای از ساغر الست
می هر نشئه نشوه ای دارد نشوة العشق اطیب النشوات
خوش دهد بهار نشوه سرخ مل گه کنار رود گه فراز پل
گویی جامی در کشیده است می نشوه شده داخلِ شریانِ وی