مدره باز

لغت نامه دهخدا

مدره باز. [ م ُ رِ ] ( اِ ) تاجر خرده فروش. ( ؟ ) ( ناظم الاطباء ) ( ؟ ).

فرهنگ فارسی

تاجر خرده فروش

جمله سازی با مدره باز

رخ ز سفید به سیاهی منه نور الهی به ملاهی مدره
مجددا خاطر نشان مى سازم كه ذكر اين داستان، جنبه گلايه از پدر را نداشت چون آنها درقديم مشكلات زيادى داشته اند و اين گونه سختگيريها نسبت به فرزندانشان را بهانگيزه و عنوان تربيت انجام مى دادند، و من خدا را شاهد مى گيرم زمانى كه مشرف به مكهمعظمه شدم گفتم: خدايا، آنچه ثواب در اين مسير نصيب من هست همه را به روح پدرمبرسان و او را ببخش و بيامرز، چنانچه الان هم اگر پدرم زنده بود، با همه ضعف وناتوانى حاضر بودم او را به دوش بگيرم و به هر كجا دلش مى خواهد ببرم. حيف كهاينك در قيد حايت نيست. نيز از آن زمانى كه مداحاهل بيت عصمت و طهارت هستم، هر موقع كه توسل جسته و ذكر مصيبتى مى خوانم، مىگويم، هدايا، ثواب اين توسل را به روح پدر و مادرم عايد فرما. عزيزان من، اىكسانى كه اين مطالب را در آينده خواهيد خواند، از شما خواهش ‍ مى كنم همواره به ياد پدرو مادرتان باشدى، اگر زنده هستند قدر آنها را بدانيد و به آنها خدمت كنيد، اگر مدره اندبه ياد آنها باشيد و برايشان خيرات و مبرات بدهيد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال عشق فال عشق فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال احساس فال احساس