غلام نقشبند

لغت نامه دهخدا

غلام نقشبند. [ غ ُ م ِ ن َ ب َ ] ( اِخ ) ابن عطأاﷲ لکهنوی هندی حنفی. او راست تفسیر بعض سور قرآن، شرح الخزرجیةفی العروض، فرقان الانوار فی التفسیر لربع القرآن، و اللامعة العرشیة فی مسألة وحدة الوجود. او به سال 1126 هَ. ق. درگذشت. ( از اسماء المؤلفین ستون 813 ).

فرهنگ فارسی

ابن عطائالله لکهنوی هندی حنفی دانشمند دینی ( ف. ۱۱۲۶ه ق. ). اوراست: تفسیر بعض سور قر آن شرح الخزرجیه فی العروض فرقان الانوار فی التفسیر لربع القر آن - اللامعه العرشیه فی مساله وحده الوجود ( اسمائ المولفین ستون ۸۱۳ لغ. )

جمله سازی با غلام نقشبند

منم پرنده تصویر نقشبند خیال ••••• که طاق غرفه رنگین کمان بود وطنم
در حریم پاکبازان بوریا را بار نیست فقر را با نقشبندان تعلق کار نیست
زان می پرد به نقش و نگار جهان دلت کز نقشبند عالم ایجاد غافلی
ز عکس چهره او تازه نقشبند بهار طراوتی به گلستان و لاله زار دهد
هم سیرت تو زیور دین است کو بشکل جز نقشبند زینت دنیا نیامدی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پیشنهاد یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
مطلقه یعنی چه؟
مطلقه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز