عنبر ساییدن

لغت نامه دهخدا

عنبر ساییدن. [ عَم ْ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) ساییدن عنبر تا بوی خوش از آن برآید:
شاهد بخوان و شمع برافروز و می بنه
عنبر بسای و عود بسوزان و گل بریز.سعدی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

ساییدن عنبر تا بوی خوش از آن بر آید

جمله سازی با عنبر ساییدن

باید دانست که اتصال جوشکاری با کیفیت بالا فقط در قطعات صاف و روان امکان‌پذیر است. اکسیدهای تشکیل شده در سطح یا غبار روی سطح قطعه همیشه وجود دارند و بر تشکیل پیوند و کیفیت جوشکاری تأثیر منفی می‌گذارند. این مشکلات با ساییدن سطوح با استفاده از اصطکاک برطرف می‌شوند.
از سوهان برای ساییدن و صاف کردن سطوح از جمله چوب و فلز و همچنین در صنایع دستی مانند منبت‌کاری و معرق‌کاری استفاده می‌شود.
وقتی خرس قهوه‌ای مصدوم شد با صدای بسیار بلندی می‌غرّد ولی در حالت عادی با ترساندن و عصبانیت و تولید صدای زیر به وسیله به هم ساییدن دندان به دیگران هشدار می‌دهد. آن‌ها تقریباً همیشه از مواجه شدن با انسان خودداری می‌کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال نخود فال نخود فال پی ام سی فال پی ام سی