عسل القسب

لغت نامه دهخدا

عسل القسب. [ ع َ س َ لُل ْ ق َ ] ( ع اِ مرکب ) عسلی است که از خرمای خشک به طبخ و فشردن و به قوام آوردن بعمل آورند. ( مخزن الادویة ).

فرهنگ فارسی

عسلی است که از خرمای خشک به طبخ و فشردن و بقوام آوردن بعمل آورند

جمله سازی با عسل القسب

نظر به جودت هر لفظ او فروماند چو آن مگس که کند بر عسل هوای مرور
شهد در ذائقه او شود از هول شرنگ عسل اندر دهن وی کند از غم حنظل
عسل سبز شد از خط لب شیرین سخنش مور با این شکرستان چه تواند کردن؟
اگر چه زد مگس هجر نیش آخر کار زدیم در عسل وصل آن نگار انگشت
آری به قوت و مدد تربیت شوند باران و برگ و گل گهر و اطلس و عسل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باوانم یعنی چه؟
باوانم یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز