طرح فروچیدن

لغت نامه دهخدا

طرح فروچیدن. [ طَ ف ُ دَ ] ( مص مرکب ) طرح چیزی فروچیدن؛ بساط آن را درنوردیدن. به کنار گذاشتن آن را:
چو عرفی با خیال آن صنم خوش عشرتی دارم
برو جای دگر ای غم فروچین طرح صحبت را.عرفی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

طرح چیزی فروچیدن بساط آنرا در نور دیدن.

جمله سازی با طرح فروچیدن

به نکهتی نکند یاد، عندلیبان را به خار خشک دهد آن که گل به دامان طرح
تا چند نشوی تو و ما حسب حال خویش افسانه های غیر مکرر کنیم طرح
طرح او نهایتاً در آذر ۱۳۲۶ منجر به بزرگترین انشعاب در حزب توده شد.
در غبار عشق دارد حسن دام سرکشی طرح آن زلف از شکست خاطر ما ریختند
مشاطهٔ شوخی‌که به دستت دل ما بست می‌خواست چمن طرح‌کند رنگ حنا بست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سرانجام یعنی چه؟
سرانجام یعنی چه؟
ارین یعنی چه؟
ارین یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز