طاقت زدا
فرهنگ عمید
جمله سازی با طاقت زدا
چو نیست طاقت صبرم چو هست درد فراق غم زمانه ازین بیش بر دلم مگمار
به جمال تو که دیدار ز من باز مگیر که مرا طاقت نادیدن دیدار تونیست
از آيه شريفه تنها استفاده شد كه علم به قيامت را جز خدا كسى طاقت تحملش را ندارد، وليكن بايد دانست كه تنها علم به خود قيامت اينطور نيست، بلكه علم به خصوصيات واوصاف آن نيز همينطور است.
— gambareru ki ga shita yo , حس میکنم میتوانم طاقت بیاورم
بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا کن دلم را طاقت غم ده، سرم را گرم سودا کن
ديگر طاقت نداشت نماز عصر را بخواند از مسجد بيرون رفت و به بستر بيمارى افتاد.طبيب به بالينش آوردند، گفت: خوبست او را به باغى از باغهاى اطراف ببريد. آقا خيلىافسرده اند.
چون لشكر اميرالمؤ منين على عليه السلام آن فصاحت را بر سر نيزه ها ديدند، گفت وگو در ميان خود را آغاز كرده، هر كسى سخنى مى گفت، يكى مى گفت اهلى شام ما را بهكتاب خداى تعالى مى خوانند، بايد اجابت كنيم، جماعت ديگر مى گفتند، جنگ مبارزان ما راهلاك كرده و طاقت را از ما سلب نموده است.
جان باختم در کوی تو رنجه شدی، چه کم شود؟ گر طاقت آری بازییی از عاشق جانباز خود