صولت اباد

لغت نامه دهخدا

( صولت آباد ) صولت آباد. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دیزمار، خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر،واقع در 30 هزارگزی شمال باختری ورزقان و 37 هزارگزی جاده ارابه رو تبریز به اهر. کوهستانی و معتدل است و 149 تن سکنه دارد. آب آن از دو رشته چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان گلیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

( صولت آباد ) دهی است از دهستان دیز مار

جمله سازی با صولت اباد

💡 اين آيه تا تمام هفت آيه، تاءكيد و تحقيق وعده و وعيد سابق الذكر است، و كلمه (بطش) - بطورى كه راغب گفته - به معناى گرفتن چيزى با خشم و صولت است.

💡 گرچه با غفلت نیم در باب نظم و کان نثر هر زمان با من حوادث را مصاف صولت است

💡 تلگراف بعدی صولت الدوله ۱۶ محرم بود. سردار مکرم حاکم خوزستان هم در ۱۶ محرم تلگرافی به تهران جهت سرکوب کریم خان می‌زند.

💡 و گفت: چه صولت آوردی بزهد در چیزی و باعراض از چیزی که جمله آن به نزدیک خدای تعالی بپر پشهٔ وزن نیست.

💡 آن چنان کز اثر صولت او لرزد خصم هرگز از باد نلرزد به چمن شاخ شجر

💡 صولت شیران نیستان را نگهبانی کند این جهان پوچ را از شیرمردان چاره نیست

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طولانی یعنی چه؟
طولانی یعنی چه؟
رویش یعنی چه؟
رویش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز