شیخ کرنا
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
دلقک و لودۀ عصر ناصری. بذله گو و شیرین زبان و در اجرای نمایش های خنده دار زبانزد بود. دربارۀ وجه تسمیۀ شیخ کرنا دو روایت وجود دارد: برخی گفته اند که با دهانش صدای کرنا درمی آورد، و گروهی هم نقل کرده اند که همیشه چپقی با دستۀ بلند، حدود یک متر، در دست او بود که به کرنا شباهت داشت. شیخ کرنا در نمایش های تعزیۀ مضحک هم نقش ایفا می کرد.
جمله سازی با شیخ کرنا
از سازهای آنها به کرنای فلزی طویل میتوان نام برد که نمایانگر عظمت و گسترش موسیقی رزمی در دوران هخامنشیان بودهاست.
کوس حاج است که دیو از فزعش گردد کر زو چو کرنای سلیمان دم عنقا شنوند
کوس حاج است که دیو از فزعش گردد کر، زو چو کرنای سلیمان دم عنقا شنوند
دو چشم و کوش دهرکور و کر شود چو برشود نفیر کرنای او
در ایران باستان هنگام برآمدن و فرو رفتن خورشید گروهی به نواختن طبل و کوس و کرنا میپرداختند. در اوستا بخش یسناها آمده که پزشکان بیماران خود را با موسیقی ایرانی درمان میکردند.
زبس بوق و هم کوس و هم کرنا فلک خود همی کرده گم دست و پا