شاخ پیوست کردن

لغت نامه دهخدا

شاخ پیوست کردن. [ پَی / پِی وَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پیوند کردن نهال که آن را برگ پیوند گویند. ( آنندراج ذیل پیوست کردن ):
درخت عیش ما پیوسته بارآرد بر محنت
کند گر بوستان پیرا ز شاخ خلد پیوستش.علی نقی کمره ای ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

پیوند کردن نهال که آنرا برک پیوند گویند.

جمله سازی با شاخ پیوست کردن

از این معنی که او را دست دادست از اینسانش دمی پیوست و دادست
چون لاله مرا دلی ست پرخون پیوست برکنده شکوفه وار چون نرگس مست
هیچ کس را از زمانه حاصلی در دست نیست هیچ کس را در جهان آسایشی پیوست نیست
وصال بایدت از خویش بگسل ای فانی که هر که او ز خودی شد جدا باو پیوست
گِل و بیلست او را کار پیوست ببیل او ترا کی گل دهد دست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس خل یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز