سایه ٔ خدا

لغت نامه دهخدا

سایه خدا. [ ی َ / ی ِ ی ِ خ ُ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کنایه از پادشاه و این ترجمه ظل اﷲ است.( آنندراج ). پادشاه عصر. ( ناظم الاطباء ):
اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست
تا بر سرش بود چو تویی سایه خدا.سعدی ( گلستان ).رجوع به سایه شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از پادشاه و این ترجمه ظل الله است

جمله سازی با سایه ٔ خدا

بوی وصلت‌گر ببالاند دل ناکام را صحن این‌کاشانه زیر سایه‌گیرد بام را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسرار کردن یعنی چه؟
اسرار کردن یعنی چه؟
جنده یعنی چه؟
جنده یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز