سان فنسنت کالدرس
فرهنگ فارسی
جمله سازی با سان فنسنت کالدرس
چه سان به عشرت واماندگان رسی بیدل به چشم آبلهٔ پا ندیدهای ما را
بشکفت لاله چون رخ معشوقان نرگس به سان دیدهٔ شیدا شد
تنم سر تا قدم پر شد ز پیکانهای تو زان سان که همچون کوه آهن کارگر ناید سنان بر من