ربیعبن بشر

لغت نامه دهخدا

ربیعبن بشر. [ رَ ع ِ ن ِ ب ِ ] ( اِخ ) حمداﷲ مستوفی گوید: عمر و جابر و انس را دریافت و در عهد ابودوانق نماند. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص 247 شود.

فرهنگ فارسی

حمد الله مستوفی گوید: عمر و حابر و انس را دریافت و در عهد ابو دوانیق نماند.

جمله سازی با ربیعبن بشر

سخن از هیچ نگوئیم جز از صوم و صلوة مدحت از کس نسرائیم جز از فخر بشر
پری از شرم تو از چشم بشر پنهان شد قمر از رشک تو از بام فلک زیر افتاد
كـلمـه (زوج ) بـه معناى صنف است، پس ازواج سه گانه يعنى اصناف سه گانه، وخـطـاب در ايـن جـمـله كـه مى فرمايد: در آن روز شما اصنافى سه گانه خواهيد بود بهعموم بشر است.
1 اوامر و نواهى خداوند، بر پايه ى حكمت، علم به نيازهاى تربيتى بشر و مطابق با عقل است. (اوحى اليك ربّك من الحكمة )
و‌انچنان عیش‌ تو شیرین که خود اقرار کنی که ازو شربت جان بشر آمیخته‌اند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
آهنگر
آهنگر
عمیق
عمیق
تشحیذ
تشحیذ
تراشیدن
تراشیدن