راهبر گوالیاری

لغت نامه دهخدا

راهبر گوالیاری. [ ب َ رِ گ ُ ] ( اِخ ) محمد سعید، از شعراء قرن دوازدهم هَ. ق. رجوع به مقالات الشعراء چ کراچی ص 224 شود.

فرهنگ فارسی

محمد سعید از شعرائ قرن دوازدهم

جمله سازی با راهبر گوالیاری

آیسک خود را به عنوان «بستری بین‌المللی برای افراد جوان به منظور اکتشاف و توسعه توانایی‌های راهبری خود» معرفی می‌کند.
می رساند فیض او دل را بسرحد کمال می شود ارشاد او اهل طلب را راهبر
چه حالت است که بردیم گنج و رنج نبود بگوی دوست مگر بخت نیک راهبر است
محملی بر شعله‌؛ اشکی توشه‌، آهی راهبر شمع در شبگیر فرصت طرفه‌سامان‌کرد و رفت
مرد راهبر باید پیر راهت، ای برنا ورنه گم شوی با او، گرنه راهبر خیزد
دوش به راهبر زند، راه یگانه طی کند می ندهد بدست کس عشق زمام خویش را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسکل یعنی چه؟
اسکل یعنی چه؟
شهرت یعنی چه؟
شهرت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز