دوس بن عدنان

لغت نامه دهخدا

دوس بن عدنان. [ دَ س ِ ن ِ ع َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ. پدر قبیله ای است. ( منتهی الارب ) ( از تاریخ گزیده ص 219 ). دوس بن عدنان بن زهران، از دشنوءةاز قحطان، جدی جاهلی از اولاد اوست ابوهریره صحابی و جذیمة الوضاح پادشاه حیره و بزرگترین قبیله آن قبیله فهم است که در عمان ساکن بودند و هم اکنون در حجاز و خراسان از آنان هستند. ( از اعلام زرکلی ج 1 ).

جمله سازی با دوس بن عدنان

بعد از مرگ پدر سمر آن‌ها دچار مشکلات متعدد مالی شده‌اند و فیروزه خانم در صدد ازدواج با عدنان برای خارج شدن ازین وضعیت است که عدنان به سمر پیشنهاد ازدواج می‌دهد و با وجود اینکه فیروزه خانم اول مخالفت می‌کند اما وقتی می‌بیند که هردو بهم علاقه‌مند هستند قبول می‌کند.
زنی که خودش را به شکل یک مرد بدل کرده بود تلاش کرد تا خطبه نماز جمعه ای ارائه دهد اما توسط اعضای جماعت تشخیص داده شد و توسط پلیس بحرین دستگیر شد. عبادت کنندگان و امام مسجد، شیخ عدنان القطان، زن ۴۰ ساله را به پلیس تحویل دادند.
همزمان با کدالی، احمد عدنان سایگون نیز در حوالی سال ۱۹۶۴ روی یک پروژه گیلگمش کار می‌کرد که به عنوان اپرای ۶۵ گیلگمش به پایان رساند.
اسم فرودگاه ازمیر را تغییر دادند و به اسم مندرس نام نهادند و همین‌طور جاده‌ها و دانشگاه و مدرسه‌های زیادی را به نام مندرس کردند، و از جمله دانشگاه عدنان.
حازم جودت (عربی: حازم عدنان جودت أبو حسين؛ زادهٔ ۵ مارس ۱۹۸۴) بازیکن فوتبال اهل اردن بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس کش
کس کش
ماکسیمم
ماکسیمم
لاشی
لاشی
داشاق
داشاق