دود الزبل

لغت نامه دهخدا

دودالزبل. [ دُزْ زَ ب َ ] ( ع اِ مرکب ) کرمی است که در زباله تولید شود به رنگ زرد. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

کرمی است که در زباله تولید شود به رنگ زرد.

جمله سازی با دود الزبل

ز عنبر آتش حسنت نکرده دود هنوز محل رخ ز می افروختن نبود هنوز
دود آتش پیچد اندر آب‌گویی در نهفت لشکر دیو و پری دارند با هم‌کارزار
کلبه احزان ما باریک شد از دود آه آه اگر روشن نسازی از مه رخسار خویش
شد ز من سوخته خلقی و ز دود دل من آتشی گیرد هر روز سر کوی مرا
دمید خط و دل سخت یار نرم نشد ز دود، دیده، آیینه تر نمی‌گردد
نباشد با خروشم رعد همبر که آن از دود خیزد این از آذر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال چای فال چای فال امروز فال امروز