خون برخاستن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با خون برخاستن
بله در حال شروع كردن به برخاستن اگر شك كند در اينكه سجده كرده يا نه واجب استآن را تدارك كند.
ز انگشت شهادت این نوایم گوش میمالد که سوی او اشارت هم ز خود برخاستن دارد
راوى حديث منصور مى گويد: وقتى ربيع بن بدر اين حديث رانقل مى كرد، مى گفت: كجايى تو اى كسى كه از اين كَرَمَ و بزرگوارى غفلت دارى ؟ وكجايى از اين برخاستن و عبادت در شب، و از اين پاداش فراوان و بزرگ، و از اين كرامتو بخشش ؟
ز خود برخاستن اقبال خورشید است شبنم را در آغوشست یار اما همین من مایل خویشم
شاگردان بايد بلافاصله پس از برخاستن از جلسه درس و پيش از تفرق اذهان و تشتتافكار، و از ياد رفتن و پراكندگى پاره اى از مسموعات از ذهنشان، به مذاكره و مباحثهدرس مبادرت ورزند و سپس در فرصتهاى مناسب نيز همين مذاكره را با ديگران تكرار كنند.
از جهان برخاستن سهل است بر مجنون عشق گر غزالی چون تو یکدم پیش او خواهد نشست