خانم سه لک
فرهنگ فارسی
جمله سازی با خانم سه لک
یک بدسَگال نیست تو را در همه جهان کش خانمان زکینهٔ تو تار و مار نیست
خدایا از عزیزان منت شیون که برتابد؟ جدا از خانمان دور از دیارم میتوان کشتن
فساد عالمی می تابد از پیشانی نفست ببین درآینه تا آتش صد خانمان بینی
هرکه می خواهد که منشور خراباتش دهند باید اول خانمان برهم زن و رسوا شود
گر به ظاهر آتشم در خانمان افکنده است عشق چون خورشید گردون بارگاهم کرده است
دگر نماند سر خانمان «نظیری» را که آشنای تو بیگانه میشود از خویش