حسن اردشیر

لغت نامه دهخدا

حسن اردشیر. [ح َ س َ ن ِ اَ دَ ] ( اِخ ) یکی از شعرا و فضلای سده نهم هجریست. میرعلی شیر گوید بجای پدر من بود. ( ذریعه ج 9 ص 240 ) ( از مجالس النفائس ص 54 و 228 ) ( حبیب السیر ).

فرهنگ فارسی

از شعرای و فضلای سده نهم هجریست

جمله سازی با حسن اردشیر

سپس اردشیر به سمت میشان لشکرکشی کرد و پادشاه آن را کشت و استان را ضمیمه آن کرد. در میشان شهر دیگری به نام استرآباد-اردشیر تأسیس کرد.
چو نان را به خوردن گرفت اردشیر همانگه بیامد یکی تیز تیر
بران موبدان نامدار اردشیر نوشته همی خواند آن چوب تیر
شاپور (پارسی میانه: 𐭱𐭧𐭯𐭥𐭧𐭥𐭩) پسر بزرگ بابک و برادر بزرگ بنیان‌گذار شاهنشاهی ساسانی، اردشیر بابکان بود.
سکه‌های اردشیر اول با جزییات کمی نسبت به سکه‌های پدرش خشایارشا اختلاف مختصر دارد.
زیر دست بندگان شیر گیرت اردشیر پایمال چاکران پیل زورت گُستهم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال انبیا فال انبیا فال عشقی فال عشقی فال تک نیت فال تک نیت